سلطان مروارید میکی موتو
میکی موتو (Mikimoto) برای رسیدن به اوج قله موفقیت و دریافت لقب « سلطان مروارید میکی موتو » راه دشواری را پیمود.او مثل کوهنورد شجاعی بود که قصد فتح یک قله غیرقابل صعود را داشت؛ قلهای که تاکنون کسی آن را فتح نکرده بود. آنچه او را در این راه تشویق میکرد اراده قوی برای رسیدن به رویای همیشگی او بود. ( میخواهم مرواریدهایی پرورش دهم که به زیبایی مرواریدهای طبیعی باشند . ) میکی موتو از خود میپرسید آیا ممکن است مرواریدهای پرورشی آنقدر زیبا باشند که تحسین تمامی مردم جهان را برانگیزند ؟ او در ۳۲ سالگی تصمیم گرفت زندگی اش را وقف این کار بزرگ کند .
میکی موتو در سال ۱۸۸۸ اولین محل پرورش مروارید را در شین می از توابع شهر شیما تأسیس نمود.او در حالی که پیگیر این کار بود تصمیم داشت اطمینان حاصل کند که آیا میتوان مرواریدها را به طور مصنوعی پرورش داده و تولید نمود یا خیر ؟ او میدانست که در هزاران صدف فقط ۱ تا ۲ مروارید طبیعی یافت میشد.میکی موتو مشکلات زیادی را متحمل شد تا به رویاهایش در این زمینه جامه عمل بپوشاند . برای رسیدن به این هدف و یادگیری چگونگی پرورش مرواریدها، اولین قدم لازم و اساسی، مطالعه درباره صدفها بود.
در سومین نمایشگاه داخلی که در آوریل سال ۱۸۹۰در پارک یوانو برپا شد میکی موتو صدفهای زندهای را که پرورش داده بود به همراه مروارید و محصولات آن به نمایش گذاشت . در همین نمایشگاه بود که میکی موتو، پروفسور کاکی چی میتسوکوری از دانشگاه توکیو را ملاقات کرد، پروفسور در آن زمان مسئول مطالعات زیست شناسی دریایی در ژاپن بود . طبق توضیحات او، اگر یک جسم خارجی به داخل پوسته صدف نفوذ کند و خارج نشود، صدف مادر سعی میکند که این جسم خارجی را پنهان نماید و بدین صورت یک مروارید طی گذر سالها به وجود میآید
دقیقا پس از همان روز سرنوشتساز ملاقات با پروفسور میتسوکوری بود که میکی موتو کار عظیم خود را بر روی مرواریدهای پرورشی آغاز نمود . میکی موتو به خوبی از سختیهایی که در این راه در پیشرو داشت، مطلع بود.میکی موتو در آزمایشات اول، سبدی از صدفها را در دریا قرار داد که در داخل صدفها یک ماده خارجی قرار داده شده بود . او سپس این سبد را در خلیج شین می در آگوبی و نزدیک تابا که امروزه «جزیره مروارید» نامیده میشود . قرارداد این مراحل هر روز تکرار میشد و میکی موتو با هیجان فراوان منتظر نتیجه کارش بود .
با توجه به این واقعیت که مدت زمان زیادی طول میکشد تا مروارید به وجود آید، آزمایشات میکی موتو بلافاصله نتیجه نمیداد . بنابراین، او هرچند ماه یکبار، پوسته صدفها را باز میکرد و مشاهده میکرد که بیشتر مواد خارجی، طرد شده بودند . و البته در تعدادی که واپس زده نمیشدند نیز هیچ تغییری مشاهده نمیشد .عملیات او ماهها بدون هیچ نتیجهای ادامه داشت . تمام دارائیش صرف خرید صدفها شده بود و مردمی که قبلا با اشتیاق و علاقه کارها و فعالیتهای او را مورد تشویق قرار میدادند، حال دیگر مسخرهاش میکردند . بستگانش او را ترغیب نمیکردند که از حماقتش دست بردارد .
در ۱۱ جولای سال ۱۸۹۳ بود که او یکی از سبدها را مطابق هر روز بالا کشید تا صدفهای داخل آنها را بررسی کند . در همان زمان بود که تلألؤیی از نور از داخل پوسته به نرمی بر روی دستانش خزید . آری، آن تلألؤ زیبا یک مروارید بود ! اگرچه آن مروارید نیمه کروی بود ولی به هر حال یک مروارید به حساب میآمد . سرانجام رویای میکی موتو به واقعیت پیوست و اولین مروارید پرورشی دنیا تولید شد